بی خوابی
باز هم شب شد و پریشانی
سایه ، کابوس ، خوابِ ویرانی
باز هم صدهزار خوابِ آشفته
یا ز بی خوابی تو ، حیرانی
فکر خودکشی ماهی ها
مأمن کودک خیابانی
باز از ترس سایه ای مردن
تا ندانی به سایه می مانی
یاد بارش غزل در باد
چتری از ترس روز بارانی
من در آغوش هرزه ی دنیا
فکر یک پناه ربّانی
پلک تاریک را بستم
در هوای صبح نورانی .
,صبا ,، ,بی ,خوابی ,خوابِ ,بی خوابی ,صبا مرادی ,از ترس , ,بادچتری از
درباره این سایت