محل تبلیغات شما

حالا من يك عروسكم

بعضي از عروسكامو اصلا دوست نداشتم
اولش باهاش بازي ميكردم اما خيلي زود ازش  خسته ميشدم و پرتش ميكردم يه گوشه ي اتاق
عروسك بيچاره.
موهاشو ميچيدم.
لباساشو در ميووردم.
با لاك و خودكار و هرچي كه جلو دستم بود، لپاشو سرخ ميكردم .
از هر جا ناراحت بودم، سرش داد ميزدم و به در و ديوار ميكوبيدمش و هرچي دلم ميخواست بهش ميگفتم.
روزاي زيادي سپري ميشد و من حتي فرصت نميكردم كه يه كم جابه جاش  كنم تا نپوسه.
من بهش  نگاه هم نميكردم 
اما 
اما اون عروسكي رو كه دوست داشتم 
اول از همه براش اسم انتخاب ميكردم 
موهاشو اونقدر يواش شونه ميكردم كه يه وقت دردش نياد 
از غذاي خودم بهش ميدادم 
ساعت ها بهش نگاه ميكردم و باهاش حرف ميزدم 
شبا تو تخت كنار خودم ميخوابوندمش و براش  قصه ميخوندم 
هر جا ميرفتم با خودم ميبردمش 
لباسي  كه از تن عروسكي كه بدم ميومد كنده بودم ، 
تن عروسكي كه دوست داشتم ميكردم. 
همه جوره هواشو داشتم.
اما اون .
عروسك بيچاره 
با يه چشم كور شده و صورت سرخ
با دل و روده ي بيرون زده 
با موهاي از ته چيده شده و يه دستِ كنده شده 
بالاي  كمد، ميون بقچه ها و چمدوناي به درد نخور پناه ميگرفت و با صداي  خنده هاي  من و عروسكم
خروار خروار، پير ميشد 

قد كشيدم 
قد كشيدم و ديدم 
عروسك جاش رو به آدما داد 
عروسك جاش  رو به من داد
ما هنوز داريم بازي ميكنيم  
انتخاب ميكنيم 
يا انتخابمون ميكنن 
براي دوست داشتن 
و يا 
هرگز دوست نداشتن .

(حالا من يك عروسكم)

 "صبا ایزددوست "

چمن مصنوعی - رضا پورشریف

بی خوابی - صبا مرادی

رنجيده بود - صبا ایزددوست

ميكردم ,كه ,دوست ,يه ,بهش ,جاش ,من يك ,حالا من ,يك عروسكم ,عروسكي كه ,كه يه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها