محل تبلیغات شما

رنجيده بود

رنجيده بود از عالم و آدم 

اما هنوزم  زود باور بود 

وقتي به دوش مي كشيد عشقو 

زيبايي اش چندين برابر بود


با هرچي پيش اومد ، كنار اومد 

اما يه دنيا روبروش وايساد 

عشق آبروي خاطراتش بود 

تنهايي پاي آبروش وايساد 


در كورسويي از اميد انگار 

دنبال جنگيدن با دنيا بود 

سرخورده از ديروز و امروزش

ترسيده از برخورد فردا بود

با قاب عكسي از خودش هر روز 

قول و قرار تازه اي ميذاشت 

هرلحظه اي كه منصرف ميشد 

عكسش رو از ديوار برميداشت 


تنهاييش سنگين تر از سنگين 

يك توده ي تاريك و خالي بود 

چشمان او ابري و باراني

اما جهانش خشكسالي بود


رنجيده بود از عالم و آدم 

اما هنوزم زود باور بود 

وقتي به دوش ميكشيد عشقو 

زيباييش چندين برابر بود

 "صبا ایزددوست "

چمن مصنوعی - رضا پورشریف

بی خوابی - صبا مرادی

رنجيده بود - صبا ایزددوست

اي ,صبا ,برابر ,بودبا ,دنيا ,رنجيده ,باور بود وقتي ,به دوش ,صبا ایزددوست ,چندين برابر ,آدم اما هنوزم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قطعا من در هر زمانی که میدیدمت زندگی نامه مهدی اخوان ثالث